ارزش انسـان بـه عقـل، فکـر، ایـمان، اخلاص، علم، عمل، رشد و انتخاب احسن اوست. اما برای هریک از این کمالات، آفاتی است که اگر آفریدگار هستی، انسان را به حال خود واگذارد و پیامبران را به یاری او نفرستد،گرفتار انحرافات گوناگون خواهد شد:
شیطنت های خود را عاقلانه می پندارد؛ فکر خود را در موارد بیهوده بکار می برد؛ گرفتار باورهای نادرست می شود و به جای حق به انواع باطل می گراید؛ در عمل، راه مستقیم را وانهاده، به راههای انحرافی می رود؛ به جای آموختن علم مفید، به سراغ دانستنیهای بی سود و زیان مند می رود؛ هر روز بر آمار مفاسد و آلودگی های خویش می افزاید و بجای انتخاب احسن در گزینش دوست، همسر، شغل و سایر امور شخصی، اجتماعی و سیاسی،در پی هوس های خود یا دیگران می افتد که عاقبت سر از حسرت و خسارت درمی آورد.
برخلاف گمان ما، پیشرفـت صـنعت و فنــاوری و گـستـرش مراکز علمی و دانشگاهی و ارتباطات مـاهـوارهای و ایـنتـرنتی و افزایش آمار محققان و دانشمندان در رشتههـای مختلف، عدالت، امنیت، صداقت، امانت، وفاداری، جوانمردی، ایثـار و امثال آن را برای بشر به ارمغان نیاورده است.
چه بسیار افرادی که از وسایل ارتباطی گوناگون بهرهمندند، اما رابطه صمیمی ندارند. ابزار ارتباط هست، اما خود ارتباط نیست. چه بسیارند کسانی که هر روز بر دانششان افزوده میشود، اما بر سوز و عشق آنها برای خدمت به دیگران، هیچ؛ حتی از یک سلام به دیگران دریغ می کنند.
هر روز که از عمر جهان می گذرد، بشر هرچه بیشتر به نیاز خویش به ارتباط با خداوند، وحی نبوت و کتاب آسمانی پی میبرد. در این میان، قرآن، کتاب آسمانی مسلمانان و واپسین راهنمای بشر، کارآمدترینِ کتابها برای سعادت و بهروزی است. که در تمام شئون زندگی انسان سخن ها دارد.
کتابی که کرامت واقعی را به انسان عطا می کند؛ که در آن هیچ انحرافی نیست (غیر ذی عوج)1؛ کتابی که یکسره نور است:(انزلنا الیکم نورا مبینا)2؛ نوری که هرگز خاموش نشود و انسان را از ظلمات جهل، شرک و تفرقه نجات دهد؛ کتابی که بر علم و تزکیه انسان بیفزاید:(یزکیهم و یعلمهم)3 ؛ کتابی که سراسر شفاست4 و درمان دردهای فردی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است.
کتابی که هرچه دنیای علم پیشرفت می کند، شکوفاتر شده و صاحب آن با صراحت به همه مخالفان در طول تاریخ اعلام کرده که هرگز نمی توانید مثل قرآن و حتی مثل یک سوره آن را بیاورید؛ حتی اگر از همه مغزهای متفکر که در اختیار دارید، دعوت کنید.5
کتابی که در جامعیت از ساده ترین تا مهمترین مسائل را برای ساده ترین تا دانشمندترین افراد مطرح کرده و انسان را به تواضع و خشوع وامی دارد.
به عنوان نمونه، درباره سخن گفتن و روش آن، دستورات زیبایی در قرآن آمده که با هم می خوانیم:
ـ با مردم به نیکی سخن بگویید، دوست باشند یا دشمن:(قولوا للناس حسنا)6
ـ کریمانه سخن بگویید: (قولا کریما)7
ـ سخن باید محکم و مستدل باشد: (قولوا قولا سدیدا)8
ـ نرم و متین باشد: (قولا لینا)9
ـ پسندیده باشد: (قولا معروفا)10
ـ گویا و رسا باشد: (قولا بلیغا)11
ـ از بهترین کلمات باشد: (یقولوا التی هی احسن)12
ـ صادقانه باشد، نه منافقانه: (لم تقولون ما لا تفعلون)13
مهجوریت قرآن
امروزه قرآن حتی در میان مسلمانان مهجور است؛ بعضی توان تلاوت آن را ندارند، بعضی نمی خوانند، بعضی از اسرار و نکات آن محروم اند و بعضی بدان عمل نمی کنند. این مهجوریت، شکایت پیامبر(ص) را در قیامت به دنبال دارد که می فرماید: « پروردگارا همانا قوم من این قرآن را کنار زدند.»14
باید بدانیم که قرآن، فقط کتاب تلاوت و تجوید و حفظ و مسابقه و زینت سفره عقد و روی سر مسافر و وسیله سوگند و بر سر قبور خواندن و در مراسم افتتاحیه برای جمع شدن دعوت شدگان و امثال آن نیست. گرچه این امور، نشانه حضور قرآن در صحنه زندگی مردم و احترام آنان به قرآن و مقدس شمردن آن است و قرآن نیز خود به تلاوت آن دستور داده و به زیاد خواندن آن توصیه کرده است؛ حتی نگاه به قرآن عبادت شمرده شده و دست بی وضو گذاشتن به آن تحریم شده است، اما تمام این امور عبورگاه است نه توقفگاه.
قرآن مجموعه ای از آیات است و آیه به معنای نشانه است. نشانه برای نشان دادنِ راه است که انسان راه را برود، نه آنکه پای نشانه بنشیند!
آنچه از تلاوت و ترتیل و تجوید مهم تر است، تدبر و تفکر در آیات برای حرکت در مسیر الهی است. خداوند تدبر در قرآن را لازم شمرده و کسانی را که اهل تدبر نیستند، توبیخ کرده است:(افلا یتدبرون القرآن علی القلوب اقفالها)15؛ آیا بر دل ها قفل خورده است که در قرآن تدبر نمی کنند؟
دستور تدبر برای همه عصرها و نسل هاست تا کسی گمان نکند همه نکات قرآن را پیشینیان فهمیده اند و دیگر جایی برای تدبر و تأمل نیست. قرآن باید محور عقیده و عمل و اخلاق و سیاست و اقتصاد و جنگ و صلح و قانون و روابط ما باشد.
قرآن را باید همانند نماز به پا داشت. خداوند درباره اهل کتاب می فرماید:« اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را که به سوی آنان نازل شده، به پا دارند، از هر سو نعمت ها بر آنان سرازیر می شود.»16
با اینکه قرآن نااهلان را به حیوان و جماد تشبیه کرده و کلماتی نظیر :(کمثل الحمار)17، (کمثل الکلب)18، (کالانعام)19 و (کالحجاره)20 درباره آنان به کار برده است؛ ولی درباره کسانی که کتاب آسمانی را به پا نمی دارند، می فرماید:
(یا اهل الکتاب لستم علی شئ حتی تقیموا التوراة...)21؛ ای اهل کتاب، هیچ و پوچید مگر آنکه کتاب آسمانی را به پا دارید.
راستی آیا ما قرآن را به پا داشته ایم؟ آیا راه و روش زندگی ما بر اساس قرآن است؟ کدام فرزند را سراغ دارید که وصیتنامه پدرش را نخوانده باشد؟ چرا ما توصیه های خالقمان را نمی خوانیم و در آن تأمل نمی کنیم؟
پی نوشت ها :
1. زمر/28. 2. نساء/174. 3. جمعه/2. 4. یونس/57. 5. یونس/38.
6. بقره/83 7. اسراء/23. 8. نساء/9. 9. طه/44. 10. بقره/235.
11. نساء/63. 12. اسراء/53 13. صف/2 14. فرقان/30. 15. محمد/24.
16. مائده/66. 17. جمعه/5. 18. اعراف/176 19. اعراف/179. 20. بقره/74.
21. مائده/68.